آیین عید قربان در ترکمن‌صحرا و بجنورد

آیین عید قربان در ترکمن‌صحرا و بجنورد

یادداشت - احسان حصاری مقدم

صدای آهنگین و حزن‌آلود چاووش خوان‌ها هنوز از بازار و کوچه‌‌باغ‌ها به گوش می‌رسید که کاروان‌سالار با چهره‌ای مصمم و با در دست داشتن افسار شترانی که عده‌ای از زنان و مردان از شهر و روستاهای اطراف بجنورد بر روی کجاوه‌ها نشسته بودند، از دروازه‌ی بزرگ چوبی شهر خارج شد.
مسافران این فصلِ سرکاروان، افرادی بودند که استطاعت مالی برای زیارت خانه‌ی خدا را داشتند و باید چند ماه مانده به روز عید «قربان»، عزم سفر می‌کردند. مسیری طولانی و پر خطر برای افرادی که پیشتر تجربه‌ی سفر به مکه را نداشته‌اند.
تلاش رییس کاروان براین بود تا با عبور از راه‌های برفگیر و یا آفتاب داغ در فصل تابستان، شهرها و بادیه‌ها را به سرعت پشت سر بگذارند و چند روزی مانده به آیین قربانی کردن، خود را به سرزمین وحی برسانند.

تا اواخر دوره‌ی قاجار و پیش از ورود اتومبیل مدت زمان سفر حج، گاه بیشتر از یک‌ سال و بعدها شش ماه و کمتر می‌شد. قبل از عزیمت به سوی مکه، پدرها معمولاً نزد بزرگان طایفه و دوستان وصیت کرده و تکلیف همسر، فرزندان و مایملک خود را مشخص می‌کردند. زیرا فارغ از وجود خطرات بی‌شمار در مسیر راه‌ها از بجنورد تا سرزمین عربستان، بیماری یکی از عوامل مرگ و میر در بین مسافران کاروان‌‌ها محسوب می‌شد.

با گذشت چند هفته و نزدیک شدن به روز عید قربان، خانواده‌ها اقدام به خرید گوسفند برای ذبح به مناسبت عید قربان می‌کردند. با عبور از عصر قاجار و فراوانی ورود اولین اتومبیل‌ها در دوره‌ی پهلوی به کشور، رفت و آمد به دیگر شهرها از بجنورد، با کامیون انجام می‌گرفت.

براساس مستنداتی مکتوب از شهریور 1327 خورشیدی، در بین افرادی که از بجنورد قصد عزیمت به مکه با اتوبوس را داشتند چند همشهری از ترکمن‌های منطقه‌ی جرگلان هم حضور داشته‌اند.
«قربانلِق» یا همان قربانی کردن، آیینی مشترک در بین اقوام ساکن در خراسان شمالی است. اما ترکمن‌های این گستره‌ی جغرافیایی که ترکیبی از طایفه‌های «تَکَه، گوکلان، یَموت، نخورلی و...» هستند، روز عید قربان را جزو اعیاد بزرگ خود می‌دانند. همراه با باورهایی که قدمت آن‌ها به قرن‌ها پیش برمی‌گردد.

چند روز مانده به عید قربان، عموم خانواده‌ها در اندیشه‌ی‌ خرید لباس نو هستند. «کِرگون»، عنوانی‌ست برای خانه‌تکانی و شستن فرش، نمد و قالیچه‌هایی که عموماً بافت و تهیه‌ی آن‌ها، حاصل تلاش خانم‌ها است.
تهیه‌ی «قُوقُن» یا نان روغنی، از دیگر مراسمی‌ست که زنان کدبانوی ترکمن، یکی دو روز پیش از آمدن عید با مشارکت، به پخت آن می‌پردازند.
به پایان رساندن بافت قالی‌هایی بر دار شده، از جمله کارهایی است که بانوان ترکمن سعی می‌کنند با همیاری و پیش از رسیدن به عید قربان، آن را بر زمین بگسترانند. بعد فراغت از نظافت خانه‌ها و محوطه‌ی حیاط، به پختن «قَتلَمه» و «بیشمِه» که نوعی نان شیرین تقریباً لوزی شکل است می‌پردازند.

در فرصتی، به ساخت اجاقی از گِل و سنگ برای گذاشتن «ساج» اقدام کرده که پس از قربانی کردن گاو یا گوسفند، بخشی از گوشت را قورمه یا «قووِرمَه» درست می‌کنند.
«دیکمَه اوچمَق» یا «باد اوچمق» نامی‌ست برای تاب‌بازی و شادمانگی که دخترکان و پسران نوجوان، پای در طناب نخی آویزان از شاخه‌‌ی تنومند درختی گذاشته و خود را به باد می‌سپارند. همراه با ترانه‌خوانی و نجوای ابیاتی ترکمنی از کودکانه‌های عامیانه‌ی عهد کهن.

تا پیش از لوله‌کشی آب از چشمه‌ها به محل زندگی در اوبَه‌، عموم افراد در شب عید قربان به حاشیه‌ی رودخانه‌ها رفته و تن و جان خود را با آب روان صفا می‌دادند. 
واژه‌ی «قربان‌شور»، نامی‌ست برای این آیین که قرن‌هاست یک شب مانده به عید قربان، آن را با جدیت انجام می‌دهند. یکی از موضوعات درباره‌ی سربریدن حیوان مورد نظر در عید قربان، سلامت جسمانی و سن سال است. عدد هفت هم جزو باورهای رایج در ترکمن‌صحرا است که گاه هفت نفر با مشارکت و همیاری با همدیگر، اقدام به خرید و ذبح می‌کنند. 
صبح «قربان بایرامی» یا همان عید قربان، همه‌ی ترکمن‌ها به سمت محلی در دل طبیعت برای خواندن نماز عید می‌روند. پس از پایان نماز به خانه‌ها برمی‌گردند و مقدمات ذبح را آماده می‌سازند.

فرهنگ نامگذاری در ارتباط با مناسبت‌های مذهبی، وجه مشترک تمامی اقوام در کشور است. از جمله‌، اسامی «قربان، قربانعلی، قربان‌محمد، قربانقلی و...» براساس باوری قدیمی در ترکمن صحرا، کودکانی که در روز عید قربان چشم به جهان گشوده‌اند، نام‌هایی با ترکیب «قربان» برای آنان انتخاب می‌شود.
از جمله برای دختران 
«آی قربان،
قربان‌گُل،
قربان جمال،
قربان‌ سلطان،
قربان تَج (تاج)،
قربان گزل 
قربانله و... »
برای پسرها:
«قربان نفَس
قربان گَلدی
قربان صحّت
قربان دُردی
قربان نظر
قربان بِردی و...»

از جمله باورهای به جا مانده از گذشته‌های دور در بجنورد، برپایی مراسم یادبود برای زنان و مردانی‌ست که بعد از عید «فطر»، سر بر دامان پر مهر مادر زمین گذاشته و جهان هستی را ترک گفته‌اند.
در روز عید قربان، برای اظهار همدردی با خانواده‌ی افرادی که فوت شده‌اند، به خانه‌ی آن‌‌ها رفته که تا اذان ظهر، مراسم پایان می‌یابد.  جارو نزدن خانه‌ها‌ در روز عید قربان، از دیگر باورهایی بود که بدان پایبند بودند.

پی‌نوشت:
- سپاس صمیمانه از سرکار خانم صاحب‌‌جمال رحیمی، روزنامه‌نگار و پژوهشگر فرهنگ ترکمنی

- کجاوه. [ ک َ وَ / وِ ] (اِ)
آنچه بر پشت شتر بندند و دو شخص در آن مقابل یکدیگر نشینند. (غیاث اللغات).
مَحمِل. (منتهی الارب). 

-‌ اوبه، (اَ بِ) [تر.] (اِ.) چادر ترکمانان.

- ساج (اِ) || تابه ٔ نان پزی و آن آهنی باشد پهن که نان تنک را بر بالای آن پزند. (برهان ).
در ترکی «ساج» به همین معنی است «جغتائی 333» و در گیلان نانی را که بر این تابه پخته شود «نان ساج » گویند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). 
 

 

مدیر سایت

دیدگاه‌ها
در حال ثبت دیدگاه...

مخاطب گرامی توجه فرمایید: نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.